جنگ ترکیبی و موقعیت رسانه در جایگاهی که نیست
"جنگ ترکیبی و موقعیت رسانه در جایگاهی که نیست" عنوان یادداشتی است که "علیرضا خوش گفتار" فعال رسانه ای و مدیر گروه اطلاع رسانی و خبر رادیوزیارت نگارش کرده است.
متن این یادداشت را در ذیل باهم مطالعه می کنیم:
جنگ رسانه ای، جنگ روانی، جنگ ترکیبی و یا هر نام دیگری به آنچه از اواخر شهریور 1401 با اسم رمز مهسا امینی شروع شد بدهید تفاوتی نمی کند. مهمترین ویژگی این رویارویی سهم قابل توجه رسانه در آن بود، به گونه ای که حمید رضا مقدم فر، فعال رسانه ای و عضو هیات علمی دانشگاه می گوید: 70 درصد هم آوردی و جدال آشوبها در هفته های گذشته در فضای رسانه ای و 30 در صد در کف خیابان و دانشگاه بود.
آنچه در این مدت در فضای رسانه ها رقم خورد جنگ روایتها بود؛ معصومه نصیری، نویسنده کتاب جنگ روایتها معتقد است: رسانههای ما در فضای جنگ روایتها بسیار ضعیف عمل کردهاند؛ یعنی بیشتر در حوزه پدافند در حالت دفاع بودهایم و به روایتهایی که دشمن علیه ما میسازد؛ سرگرم میشدیم.
در زمانه ای که قرن جدید را قرن روایتها می نامند؛کسی، گروهی یا دولت و عقیده ای، برتری دارد که بتواند روایت خود را از موضوعات و پدیده ها حاکم کند. در این شرایط است که نقش و تاثیر افکار عمومی برای حکمرانی مطلوب اهمیت می یابد. به عبارتی آنچه جنگ روایتها خوانده می شود، به نوعی همان جنگ افکار عمومی پایه است.
افکار عمومی را اگر مجموعه تغییرات و تفسیرها و قضاوتهای مردم نسبت به حوادث و وقایع جاری بدانیم؛ اهمیت روایت گری در مدیریت افکار عمومی هویدا می شود. در این میان آنچه مهم است دستیابی به روایت اول است تا این روایت بتواند واقعه مرکزی ومورد توجه افکار عمومی قرار گیرد و یا توالی از وقایع مرتبط را شکل دهد.
در اعتراضات و اغتشاشات اخیر روایت اول و دسترسی به آن اهمیت یافت، رسانههای خارجی در حالیکه روایت اول را نداشتند خودشان روایتسازی میکردند و رسانههای داخلی در آرایشی پدافندی- دفاعی- باید با این جریانسازی مقابله کنند.
رضا گنجی- مدیرعامل شرکت خبری وانا و رویترز در ایران اعتقاد دارد؛ در جریان این اعتراضات و اغتشاشات در کشور، رسانه های خارجی، بدنبال ساختن رویداد بودند و این موضوع برای رسانه های داخلی جدید بود.
دکتر حسن خجسته استادعلوم ارتباطات دانشگاه می گوید: در جریان ارتباطات امروز، افکار عمومی دائم مترصد این است که از محیطش، از خودش، از پیرامونش، از گذشتهاش و از آیندهاش اطلاعاتی بگیرد برای اینکه بتواند درست حرکت کند.
بر این مبنا دائما و به صورت روزانه و حتی لحظه ای روایت دست اول برای تغذیه افکار عمومی ضروری است.
در جنگ دوم خلیج فارس (جنگ آمریکا با عراق برای آزادسازی کویت 1991) تنها رسانه محرم اسرار نظامی آمریکا CNN بود. در طول جنگ، اخبار و اطلاعات فقط از CNN پخش می شد. اما این موضوع در جنگ 2003 عراق و آمریکا دیگر آن ارزش خود را نداشت و همه رسانه ها توانستند به گونه ای جنگ را لحظه به لحظه به تصویر بکشندکه گویا جنگ از روی رسانه ها اتفاق افتاد و رسانه ها توانستند «جنگ زنده» را به نمایش بگذارند در حالیکه پیشتر وظیفه آنها پخش «اخبار زنده جنگ» بود. به این ترتیب رسانه ها برای دستیابی به روایت اول وارد اتاق جنگ شدند آن هم نه برای روایت آنچه در اتاق جنگ می گذرد بلکه برای شراکت در شکل دهی و انعکاس واقعیت؛ نه آن گونه که هست بلکه آن گونه که آنها می خواهند باشد.
به عبارتی در آغاز قرن جدید برای دستیابی به روایت اول به منظور برتری در جنگ روایتها؛ رسانه ها جایشان پشت در اتاق کنترل، بحران یا جنگ نبود بلکه وارد اتاق شدند تا در جایگاه جدید نه از اجزاء قدرت که شریک قدرت باشند.
این همان جایگاهی است که رسانه های داخلی برای برتری در جنگ روایتها به آن نیاز دارند. در این جایگاه است که می توان امیدوار بود رسانه هم به روایت دست اول دسترسی دارد هم می تواند آن را باز نمایی کند به گونه ای که هم افکار عمومی بپذیرد و هم از لاک دفاعی و پدافندی بیرون بیاید و موضعی تهاجمی و آفندی بگیرد.
البته برای رسیدن به این مطلوب اصلاح ضعف های ساختاری رسانه ها، شروع قبل از دیگران، بازسازی اعتماد مردم، بالابردن سواد رسانه ای (نخبگان، مسئولان، رسانهها، مردم)، اعتمادزدایی از رسانههای رقیب و دشمن و اعتماد سازی بین حکمرانان و رسانه ها الزامی و ضروری است.
علیرضا خوش گفتار
فعال رسانه ای